جمعه کجاست ؟ محملِ چشم انتظارها
روزِ قرارِ عاشقیِ بی قرارها
هر جمعه طرحِ آمدنت را کشیده ام
تنگِ غروب با همه نقش و نگارها
اللهم عجل لولیک الفرج
جمعه کجاست ؟ محملِ چشم انتظارها
روزِ قرارِ عاشقیِ بی قرارها
هر جمعه طرحِ آمدنت را کشیده ام
تنگِ غروب با همه نقش و نگارها
اللهم عجل لولیک الفرج
چراغِ جمعه را روشن کن ای دوست
کویرِ جمعه را گلشن کن ای دوست
نمی آید به تو این رختِ غیبت
بیا و رختِ نو بر تن کن ای دوست
اللهم عجل لولیک الفرج
روی خود را از همه ، آقای ما پوشیده ای
در عزای مادرت رختِ عزا پوشیده ای
در شبِ دفنت علی فهمیده تازه این سه ماه
روی خود را از علی ، زهرا چرا پوشیده ای
اللهم عجل لولیک الفرج
در غربتِ غروبِ غم انگیزِ جمعه ها
از تو پر است سینه ی لبریزِ جمعه ها
تا تو نیایی ای گلِ زهرا همیشگی است
دلخون شدن به خنجرِ خونریز جمعه ها
اللهم عجل لولیک الفرج
در آینه ی تیره ی فردا خبری نیست
جز ظلمتِ شب در دلِ دنیا خبری نیست
ما منتظران در پی ردی و نشانی ...
این جمعه هم انگار از آقا خبری نیست
اللهم عجل لولیک الفرج