پیکری بی سر و عریان بینِ صحرا مانده
داغِ او بر جگرِ زینبِ کبری مانده
العجل منتقمِ خونِ شَهِ کرب و بلا
از همان لحظه گودال به لب ها مانده ...
اللهم عجل لولیک الفرج
پیکری بی سر و عریان بینِ صحرا مانده
داغِ او بر جگرِ زینبِ کبری مانده
العجل منتقمِ خونِ شَهِ کرب و بلا
از همان لحظه گودال به لب ها مانده ...
اللهم عجل لولیک الفرج
تو را به حقِ علی اصغرِ حسین برگرد
تو را قسم به علی اکبرِ حسین برگرد
تویی که منتقمِ داغِ کربلا هستی
قسم به چشمِ ترِ مادرِ حسین برگرد
اللهم عجل لولیک الفرج
این روزها دوباره تنم جامه عزاست
تنها شباهتی که میانِ من و شماست
آقا به اشکِ دیده دلم را جلا بده
چشمِ امیدِ منتظران سوی کربلاست
اللهم عجل لولیک الفرج
بر روی بوریا شده تشییع پیکرت
پیشت نبوده موقعِ دفنِ تو خواهرت
ای ماهِ روی نیزه دعایی نما خودت
تا زودتر ظهور کند یارِ آخرت...
اللهم عجل لولیک الفرج
عریان و صدپاره رها در بینِ صحراست
تن روی خاک و سر به روی نیزه بالاست
آن خواهری که بی برادر زنده مانده
یابن الحسن بی مَحرَمش تنهای تنهاست
اللهم عجل لولیک الفرج