می برد سیلابِ غم هر جمعه چشمانِ مرا
غرقِ باران می کند چشمانِ گریانِ مرا
دردمندیم و دوای درد را گم کرده ایم
عید کن با او خداوندا بهاران مرا...
اللهم عجل لولیک الفرج
می برد سیلابِ غم هر جمعه چشمانِ مرا
غرقِ باران می کند چشمانِ گریانِ مرا
دردمندیم و دوای درد را گم کرده ایم
عید کن با او خداوندا بهاران مرا...
اللهم عجل لولیک الفرج
چرخید زمین به دورِ خورشید
نوروز شد و دوباره شد عید
خورشید تویی و عیدِ نوروز
روزی ست که روی تو درخشید
اللهم عجل لولیک الفرج
هر جمعه صدا زدیم ناکام تو را
دادیم به اشکِ دیده پیغام تو را
ما سنگِ تو را زدیم بر سینه خود
شاید که ببینیم سرانجام تو را
اللهم عجل لولیک الفرج
دوباره تنگِ غروب است و دل گرفتارت
دوباره منتظرانت شدند بیمارت
خوش آنکه از سرِ دوشِ تو بار بردارد
بدا به آنکه شود با گناه سربارت
اللهم عجل لولیک الفرج
سر تا به پا دردیم ، ای درمان کجایی؟
ای بر تنِ ما ناامیدان جان ، کجایی؟
کمکم غروبِ جمعه دارد می رود از دست
آخر بگو پیدا ترین پنهان کجایی؟
اللهم عجل لولیک الفرج