در غربتِ غروبِ غم انگیزِ جمعه ها
از تو پر است سینه ی لبریزِ جمعه ها
تا تو نیایی ای گلِ زهرا همیشگی است
دلخون شدن به خنجرِ خونریز جمعه ها
اللهم عجل لولیک الفرج
در غربتِ غروبِ غم انگیزِ جمعه ها
از تو پر است سینه ی لبریزِ جمعه ها
تا تو نیایی ای گلِ زهرا همیشگی است
دلخون شدن به خنجرِ خونریز جمعه ها
اللهم عجل لولیک الفرج
در آینه ی تیره ی فردا خبری نیست
جز ظلمتِ شب در دلِ دنیا خبری نیست
ما منتظران در پی ردی و نشانی ...
این جمعه هم انگار از آقا خبری نیست
اللهم عجل لولیک الفرج
بی آبرو هستم ولی من آرزو دارم تو را
مانندِ بغضِ کهنه ای من در گلو دارم تو را
هر لحظه از احوالِ ما تو با خبر هستی ولی
تنها غروبِ جمعه ها در روبرو دارم تو را
اللهم عجل لولیک الفرج
بیش از هزار و یکصد و اندی گذشته است
آن یار رفته سوی وطن برنگشته است
شکر خدا که جمعه به جمعه به لطف خود
ما را میان منتظرانش نوشته است
اللهم عجل لولیک الفرج
از کرده و ناکرده پریشان و پشیمان
این عمر هدر رفته چه نزدیک به پایان
از قافله عشق تو جا مانده و حیران
ما را برسانند الهی به شهیدان ...
اللهم عجل لولیک الفرج