برپا کن آقا ...
جمعه, ۵ خرداد ۱۳۹۱، ۰۱:۴۳ ب.ظ
مرا با یک دعا احیا کن آقا
برایم توبه را امضا کن آقا
بیا و خیمه سبز خودت را
میان سینه ام برپا کن آقا
اللهم عجل لولیک الفرج
۹۱/۰۳/۰۵
مرا با یک دعا احیا کن آقا
برایم توبه را امضا کن آقا
بیا و خیمه سبز خودت را
میان سینه ام برپا کن آقا
اللهم عجل لولیک الفرج
به نام رب مھدی لب گشایم
سرود غیبتش را می سرایم
سخن از غربت مھدی زھراست
سخن از بی وفایی من و ماست
غم مھدی غمی جانکاه باشد
از آن کمتر کسی آگاه باشد
کجا یوسف چنین زندان کشیده؟
کجا یعقوب این ھجران کشیده ؟
ھزار و یکصد و ھفتاد سال است
که می داند،کھ مولا در چه حال است ؟
فدای غربتش یاور ندارد
به این غربت کسی باور ندارد
به غیبت سوز و اشک و آه دارد
چو جد خویش سر در چاه دارد
تو گویی خار در چشمش نشسته
دلش از غفلت شیعه شکسته
قسم بر صورت زھرا که نیلی است
به رخساری که آزرده ز سیلی است
در این غم اشک آل الله جار ی است
حدیث قرن ھا چشم انتظاری است
به مھدی عرصه عالم چو تنگ است
چنین غفلت برای شیعه ننگ است
ھمه کردیم مھدی را فراموش
رسد ھل من معین ھمواره بر گوش
به سینه سوز ھجرانش نداریم
خبر از اشک چشمانش نداریم
ولی اندوه ما بر او گران است
دعا گوی تمام شیعیان است
بیا ھجرت کنیم اینک به سویش
رویم العفو گویان رو به سویش
ز رنج غربتش یادی نمائیم
امام خویش را یاری نمائیم
بیا زھرای اطھر شاد سازیم
ز زندان یوسفش آزاد سازیم
خدایا پرچمش را باز گردان
به زھرا یوسفش را باز گردان
خداوندا ظھورش دیر گردید
بسا عاشق در این ره پیر گردید
خدایا دشمنانش خوار فرما
ذلیل و جمله بی مقدار فرما
بیا غیر از تو ما منجی نداریم
اگر آیی دگر رنجی نداریم
بیا ما را سعادتمند گردان
رھا از ھر چه قید و بند گردان
ھمه عالم فدای تار مویت
نگاه عالمی باشد به سویت
امید فاطمه برگرد برگرد
به ھستی قائمه برگرد برگرد