هر جمعه صدا زدیم ناکام تو را
دادیم به اشکِ دیده پیغام تو را
ما سنگِ تو را زدیم بر سینه خود
شاید که ببینیم سرانجام تو را
اللهم عجل لولیک الفرج
هر جمعه صدا زدیم ناکام تو را
دادیم به اشکِ دیده پیغام تو را
ما سنگِ تو را زدیم بر سینه خود
شاید که ببینیم سرانجام تو را
اللهم عجل لولیک الفرج
دوباره تنگِ غروب است و دل گرفتارت
دوباره منتظرانت شدند بیمارت
خوش آنکه از سرِ دوشِ تو بار بردارد
بدا به آنکه شود با گناه سربارت
اللهم عجل لولیک الفرج
سر تا به پا دردیم ، ای درمان کجایی؟
ای بر تنِ ما ناامیدان جان ، کجایی؟
کمکم غروبِ جمعه دارد می رود از دست
آخر بگو پیدا ترین پنهان کجایی؟
اللهم عجل لولیک الفرج
جمعه کجاست ؟ محملِ چشم انتظارها
روزِ قرارِ عاشقیِ بی قرارها
هر جمعه طرحِ آمدنت را کشیده ام
تنگِ غروب با همه نقش و نگارها
اللهم عجل لولیک الفرج
چراغِ جمعه را روشن کن ای دوست
کویرِ جمعه را گلشن کن ای دوست
نمی آید به تو این رختِ غیبت
بیا و رختِ نو بر تن کن ای دوست
اللهم عجل لولیک الفرج