پیکری بی سر و عریان بینِ صحرا مانده
داغِ او بر جگرِ زینبِ کبری مانده
العجل منتقمِ خونِ شَهِ کرب و بلا
از همان لحظه گودال به لب ها مانده ...
اللهم عجل لولیک الفرج
پیکری بی سر و عریان بینِ صحرا مانده
داغِ او بر جگرِ زینبِ کبری مانده
العجل منتقمِ خونِ شَهِ کرب و بلا
از همان لحظه گودال به لب ها مانده ...
اللهم عجل لولیک الفرج
تو را به حقِ علی اصغرِ حسین برگرد
تو را قسم به علی اکبرِ حسین برگرد
تویی که منتقمِ داغِ کربلا هستی
قسم به چشمِ ترِ مادرِ حسین برگرد
اللهم عجل لولیک الفرج
این روزها دوباره تنم جامه عزاست
تنها شباهتی که میانِ من و شماست
آقا به اشکِ دیده دلم را جلا بده
چشمِ امیدِ منتظران سوی کربلاست
اللهم عجل لولیک الفرج
برای آمدنت راهِ چاره پیدا کن
تو از ظهور،گره های کور را وا کن
امید نیست به ما منتظرنماها پس
عزیزِ فاطمه فکری به حالِ ماها کن
اللهم عجل لولیک الفرج
عمرِ بدونِ روی تو، عمری تلف شده است
بی انتظار،زندگی ام بی هدف شده است
این جمعه با دعای ظهورت گلِ غدیر
دل راهی دیارِ امیرِ نجف شده است
اللهم عجل لولیک الفرج