روزِ عید است ولی خنده به لب دشوار است
جمعه -هر چند که عید است- ولی غمبار است
دیده گریان و دلم تنگ ، چه عیدی دارم
عیدِ ما منتظران روزِ خوشِ دیدار است
اللهم عجل لولیک الفرج
روزِ عید است ولی خنده به لب دشوار است
جمعه -هر چند که عید است- ولی غمبار است
دیده گریان و دلم تنگ ، چه عیدی دارم
عیدِ ما منتظران روزِ خوشِ دیدار است
اللهم عجل لولیک الفرج
من که از بینِ همه فتنه جان سالم به درنخواهم برد
غیرِ درگاهِ پادشاهیِ تو شِکْوِه جای دگر نخواهم برد
هرکه خواهد رٙوٙد به هر سویی شِکْوِه ها را بٙرٙد به هر کویی
عصرِ جمعه من ای امامِ زمان غیرِ کویت به سرنخواهم برد
اللهم عجل لولیک الفرج
الا مسافرِ صحرا خدانگهدارت
نهان و غائب و پیدا خدانگهدارت
غروبِ جمعه دوباره به گریه میگوییم
عزیزِ حضرتِ زهرا خدانگهدارت
اللهم عجل لولیک الفرج
لب وا نمیشود که بخوانم دعای تو
دستم نمیرود بنویسم برای تو
توفیق را گرفته گناه از منِ ضعیف
ای کاش میشدم گلِ زهرا فدای تو
اللهم عجل لولیک الفرج
عاشقِ دلخسته را صبر و قراری لازم است
هر که دارد ادعا، الساعه کاری لازم است
شیعه را تنها نه جمعه بلکه در هر لحظه ای
با عمل -هرچندکم- چشم انتظاری لازم است
اللهم عجل لولیک الفرج