از روی ترحم نظری گاه به ما کن
آقا"فتصدق"خودت احسان به گدا کن
میلادِ تو هر سال گذشت و تو نبودی
تو بهرِ ظهورِ خودت امسال دعا کن
اللهم عجل لولیک الفرج
از روی ترحم نظری گاه به ما کن
آقا"فتصدق"خودت احسان به گدا کن
میلادِ تو هر سال گذشت و تو نبودی
تو بهرِ ظهورِ خودت امسال دعا کن
اللهم عجل لولیک الفرج
برگرد که هر چه داشتم رفته به باد
در عمرِ کمم دوری تو هست زیاد
دادیم به نقد عمر و سرمایه خویش
یک لحظه ولی جلوه به ما نسیه نداد
اللهم عجل لولیک الفرج
در میانِ نا امیدی ها شکفت شاخه امید بر دستِ علی
اولِ شعبان شد و شمس و قمر سرزده بر روی هر دستِ علی
می شود تکرار تاریخِ جهان، می رسد روزی بزودی بی گمان
منتقم می آید و انگار باز ذوالفقار افتاده در دستِ علی
اللهم عجل لولیک الفرج
اینهمه دردِ مرا چاره چه کس خواهد کرد؟
چاره ی این دلِ آواره چه کس خواهد کرد؟
دینِ احمد شده صدپاره به دستانِ نفاق
فکرِ آیینه صدپاره چه کس خواهد کرد؟
اللهم عجل لولیک الفرج
اگر بناست بمیریم در کنارِ تو کاش
اگر بناست بمانیم در جوارِ تو کاش
در این سرای پر از زرق و برق بی مقدار
تمامِ عمر شود صرفِ انتظارِ تو کاش
اللهم عجل لولیک الفرج