دلنوشته های مهدوی

گذشت بی تو شبِ قدر و باز بی قدرم
تو بوده ای و ظهورت دعای من هر دم
بساطِ سفره ی مهمانیِ خدا صد حیف
که جمع میشود و بهره برده ام من کم

اللهم عجل لولیک الفرج 

رمضان آمد و لطفِ تو به یکباره رسید
سرِ خوانِ تو به ما لقمه ای همواره رسید
آسمان بارِ فراقش نتوانست کشید
انتظارش به منِ عاصیِ آواره رسید

اللهم عجل لولیک الفرج

وقتِ افطار دعا کن که من آدم باشم
نه فقط جمعه،به یادِ تو دمادم باشم
روزه این تشنگی و گشنگیِ تنها نیست
مددی غیرِ بدن، روزه ی جان هم باشم

اللهم عجل لولیک الفرج 

وقتی که نیست منتظرت پا به پای تو
این انتظارها نمی ارزد برای تو
در سالِ نو عوض نشده حال و روز ما
چشمِ امید ماست به ذکرِ دعای تو

اللهم عجل لولیک الفرج 

بی حالِ خوش که مال به دردم نمیخورد
بی آسمان که بال به دردم نمیخورد
تحویلِ سال و عید! خوشی های رفتنی!
بی تو هزار سال به دردم نمیخورد

اللهم عجل لولیک الفرج