ای خوش آن جمعه که از یار خبر می آید
انتظار ِ همه ی عمر به سر می آید
آن سفر کرده که صد قافله دل همره اوست
بار الها کِی از آن کهنه سفر می آید؟
اللهم عجل لولیک الفرج
ای خوش آن جمعه که از یار خبر می آید
انتظار ِ همه ی عمر به سر می آید
آن سفر کرده که صد قافله دل همره اوست
بار الها کِی از آن کهنه سفر می آید؟
اللهم عجل لولیک الفرج
انتظارم را به پایت ریختم
اشک در هجران برایت ریختم
باز هم از ابرِ سرخ ِ جمعه ها
مثل ِ باران در هوایت ریختم
اللهم عجل لولیک الفرج
بی تو غروب را به تماشا نشسته ایم
دل را به روی هر چه غیر از تو بسته ایم
تو خیمه می زنی به دل ِ دلشکستگان
یابن الحسن بیا به خدا دلشکسته ایم
اللهم عجل لولیک الفرج
انتظار ِما به پایت پیر شد
در فراغت غصه عالم گیر شد
از همان روزی که غائب گشته ای
عصر ِ جمعه این همه دلگیر شد
اللهم عجل لولیک الفرج
هجران چه واژه ای ست ، پر از غربت و غم است
چشم ِ دو عالم از غم ِ هجر ِ تو زمزم است
در انتظار ِ تو اگر ای صاحب الزمان
هر روز ِ هفته جمعه شود باز هم کم است
اللهم عجل لولیک الفرج