از چشم چنان اشک سرازیرم و جاری
صحن ِدلم از اشک شده آینه کاری
هنگامِ غروب است برو اشک به همراه ِنسیمی
شاید خبری از رخِ جانانه ی دلدار بیاری
اللهم عجل لولیک الفرج
از چشم چنان اشک سرازیرم و جاری
صحن ِدلم از اشک شده آینه کاری
هنگامِ غروب است برو اشک به همراه ِنسیمی
شاید خبری از رخِ جانانه ی دلدار بیاری
اللهم عجل لولیک الفرج
درد وقتی بگذرد از حد چو عادت میشود
مرهم دردِ فراق ِ تو شهادت میشود
من یقین دارم که هنگامِ غروب ِ جمعه ها
یاد کردن از شما هم خود عبادت میشود
اللهم عجل لولیک الفرج
اولین جمعه از این سال ِجدید است بیا
با تو هر روز از این سال چو عید است بیا
با تو ای مصلح ِکل،ناجی ِ پایان ِ زمین
جمعه هامان همه لبریز ِامید است بیا
اللهم عجل لولیک الفرج
بدون روی ماه تو گذشت سال دیگری
نبود جز نبود تو به دل سوال دیگری
دوباره رنگ هفت سین شبیه جمعه ها شده
که با دعا برای تو گرفته حال دیگری
اللهم عجل لولیک الفرج
مادرافتاد زمین عرش خدا ریخت به هم
رفت ازخیمه ستون آل عبا ریخت به هم
غسل و تشییع و شب و ... آه ببخشید آقا
حرف مادر شد و احوال شما ریخت به هم
اللهم عجل لولیک الفرج