چشمم که نیست لایقِ دیدارِ روی تو
پایم که نیست مردِ رسیدن به کوی تو
این جمعه هم شبیه همه جمعه ها گذشت
تنگِ غروب مانده به دل آرزوی تو ...
اللهم عجل لولیک الفرج
چشمم که نیست لایقِ دیدارِ روی تو
پایم که نیست مردِ رسیدن به کوی تو
این جمعه هم شبیه همه جمعه ها گذشت
تنگِ غروب مانده به دل آرزوی تو ...
اللهم عجل لولیک الفرج
ما به ظاهر زنده ایم اما به باطن مرده ایم
زخم هایی را که خوردیم از جهالت خورده ایم
عمر دارد می رود ما همچنان در غفلتیم ...
جمعه های بی تو بودن را چرا نشمرده ایم؟
اللهم عجل لولیک الفرج
ما راه نبردیم به غیر از تو به جایی
ای یارِ سفر کرده کجایی تو کجایی؟
امید نداریم به غیر از فرجِ تو ...
ای کاش که این جمعه بیایی تو بیایی
اللهم عجل لولیک الفرج
باید که درمان میشدیم و درد بودیم
هم منتظر بودیم هم دلسرد بودیم
هر جمعه عهدی تازه با یادِ تو بستیم
اما به پای عهدمان نامرد بودیم
اللهم عجل لولیک الفرج
تازه فهمیدیم در سینه گِل است و دل نبود
دل اگر دل بود از یادِ شما غافل نبود
نه امیدی نیست با این دیده دیدارت کنیم
دل اگر دل بود دیدارِ شما مشکل نبود
اللهم عجل لولیک الفرج