از غدیرِ خمِ تو میرسد آوازِ ظهور
حکمِ مولایی تو شد پرِ پروازِ ظهور
" یک نفر مانده از این قوم که بر میگردد "
میرسد آخرِ این جاده به آغازِ ظهور
اللهم عجل لولیک الفرج
از غدیرِ خمِ تو میرسد آوازِ ظهور
حکمِ مولایی تو شد پرِ پروازِ ظهور
" یک نفر مانده از این قوم که بر میگردد "
میرسد آخرِ این جاده به آغازِ ظهور
اللهم عجل لولیک الفرج
کنارِ پنجره من گفتگو کنم با اشک
مگر که حالِ تو را زیر و رو کنم با اشک
تویی که عاقبتم را به خیر خواهی کرد
غروبِ جمعه تو را جستجو کنم با اشک
اللهم عجل لولیک الفرج
باشد که از من و تو بماند به یادگار
تنگِ غروبِ جمعه و اشعارِ انتظار
حسرت به دل نمیرم الهی که دیدنت
شد آرزوی اول و آخر به روزگار
اللهم عجل لولیک الفرج
دستم غروبِ جمعه دوباره تو را نوشت
لب بغض کرد و اسمِ تو را با دعا نوشت
"یابن الحسن" به صفحه قلبم نوشتم و
دستی کنارِ اسمِ قشنگت "بیا" نوشت
اللهم عجل لولیک الفرج
مرا رها کنی از دست میروم...گاهی
اسیرِ غفلت و بیراهه میشوم...گاهی
شبیهِ گم شده طفلی در این دیارِ غریب
غروبِ جمعه به سمتِ تو میدوم...گاهی
اللهم عجل لولیک الفرج