پنجره باز و بازهم دوچشم خسته منتظر
میان قاب پنجره دلی شکسته منتظر
غروب جمعه ها دلم بهانه میکند تو را
به راه تو غروب ها نشسته منتظر
اللهم عجل لولیک الفرج
پنجره باز و بازهم دوچشم خسته منتظر
میان قاب پنجره دلی شکسته منتظر
غروب جمعه ها دلم بهانه میکند تو را
به راه تو غروب ها نشسته منتظر
اللهم عجل لولیک الفرج
فکر میکردم که من دلداده ام
بهر یاری کردنت آماده ام
تا به اعمال خودم کردم نگاه
دیـدم از چشمان ِ تو افتاده ام
اللهم عجل لولیک الفرج
شرمنده ترین منتظرت من-الغوث
خالی-من-دست-تو-دامان-الغوث
آبی نشود گرم از این چشم سفید
عمر کم من-حسرت دیدن-الغوث
اللهم عجل لولیک الفرج
حیا و غیرت مردم به دست چشم و ابروها
و دین و عترت مردم به چنگ باد و گیسوها
تو که احیاگر دینی بیا ای وارث ِ آخر
که آب ِ رفته برگردد به دستان ِ تو بر جوی ها
اللهم عجل لولیک الفرج
امید دارم اگر من بدم خوبی تو
برای منتظران کاشف الکروبی تو
اگرچه بار گناهم مرا زمین زده است
بلندم میکنی تا آسمان ِ غروبی تو
اللهم عجل لولیک الفرج