سر رفته است حوصله ی انتظارها
کم میشود یکی یکی از هم قطارها
کِی میدمد طلیعه ی آن تک سوارِ عشق
یک جمعه از میانِ غروب و غبارها
اللهم عجل لولیک الفرج
سر رفته است حوصله ی انتظارها
کم میشود یکی یکی از هم قطارها
کِی میدمد طلیعه ی آن تک سوارِ عشق
یک جمعه از میانِ غروب و غبارها
اللهم عجل لولیک الفرج
از عشق چه کارها که بر می آید
دل،شکسته اش مدِنظر می آید
بر عشقِ تو هر که مبتلا تر باشد
دنبالِ تو دل شکسته تر می آید
اللهم عجل لولیک الفرج
بالای تل نشسته تماشا کند چه را ؟
سر نیست، زینبِ تو صدا میزند که را ؟
پاسخ شنید زینب و ما از امامِ حَیّ
یا رب بیا به جوی برسان آبِ رفته را
اللهم عجل لولیک الفرج
چشمِ عاشق اشک بارَش بهتر است
میوه ی گریه همیشه آبدارش بهتر است
در غمِ صاحب عزا خوب است عرض ِ تسلیت
گاه اما گریه کردن در کنارش بهتر است
اللهم عجل لولیک الفرج
دائم به یادِ خونِ خدا گریه میکنی
هستی میانِ کرب و بلا گریه میکنی
شاید برای سوزِ شما گریه میکنیم
وقتی شما به نامه ی ما گریه میکنی
اللهم عجل لولیک الفرج