دلنوشته های مهدوی

رمضان آمد و لطفِ تو به یکباره رسید
سرِ خوانِ تو به ما لقمه ای همواره رسید
آسمان بارِ فراقش نتوانست کشید
انتظارش به منِ عاصیِ آواره رسید

اللهم عجل لولیک الفرج

وقتِ افطار دعا کن که من آدم باشم
نه فقط جمعه،به یادِ تو دمادم باشم
روزه این تشنگی و گشنگیِ تنها نیست
مددی غیرِ بدن، روزه ی جان هم باشم

اللهم عجل لولیک الفرج 

چون فرقِ دوتا شده لبم وا شده است
در ماهِ خدا پر از تمنا شده است 
ای کاش همین جمعه بگویند به خلق
هنگامِ ظهورِ ابن زهرا شده است

اللهم عجل لولیک الفرج 

رمضان آمده و رو به خدا کرده دلم 
هر سحر بهرِ ظهورِ تو دعا کرده دلم 
دمِ افطار به یادِ لبِ عطشانِ حسین
روضه ی واعطشا باز به پا کرده دلم

اللهم عجل لولیک الفرج

گدای بی سر و پای سحر  نمیخواهی؟
دلی شکسته و چشمانِ تر نمیخواهی؟
غروبِ جمعه ی ماهِ مبارک است آقا
مرا به یادِ حسین، تشنه تر نمیخواهی؟

اللهم عجل لولیک الفرج