می برد سیلابِ غم هر جمعه چشمانِ مرا
غرقِ باران می کند چشمانِ گریانِ مرا
دردمندیم و دوای درد را گم کرده ایم
عید کن با او خداوندا بهاران مرا...
اللهم عجل لولیک الفرج
می برد سیلابِ غم هر جمعه چشمانِ مرا
غرقِ باران می کند چشمانِ گریانِ مرا
دردمندیم و دوای درد را گم کرده ایم
عید کن با او خداوندا بهاران مرا...
اللهم عجل لولیک الفرج
چرخید زمین به دورِ خورشید
نوروز شد و دوباره شد عید
خورشید تویی و عیدِ نوروز
روزی ست که روی تو درخشید
اللهم عجل لولیک الفرج
سالِ نو در حرمِ یار چه حالی دارد
آنکه با مهدی زهراست چه سالی دارد
نو شده دفترِ تقویم ولی روزِ تو را
بینِ اوراقِ خودش حیف که خالی دارد
اللهم عجل لولیک الفرج
بهار میرسد اما هوا بهاری نیست
درونِ سینه به جز حسِ بی قراری نیست
بدونِ روی تو اصلا چه عیدِ نوروزی ؟
به جز ظهورِ تو از عالم انتظاری نیست
اللهم عجل لولیک الفرج
بهار بی گلِ نرگس چقدر دلگیر است
هر آنچه رنگِ تعلق ... چه دست و پا گیر است
تویی که دلخوشیِ ما در عیدِ نوروزی
چقدر فصلِ زمستان ، بهارِ ما دیر است
اللهم عجل لولیک الفرج