غافل شدم،دار و ندارم رفت بر باد
بی یادِ روی تو قرارم رفت بر باد
دارد غروبِ جمعه کم کم می رسد
باز امیدِ دیدارِ نگارم رفت بر باد...
اللهم عجل لولیک الفرج
غافل شدم،دار و ندارم رفت بر باد
بی یادِ روی تو قرارم رفت بر باد
دارد غروبِ جمعه کم کم می رسد
باز امیدِ دیدارِ نگارم رفت بر باد...
اللهم عجل لولیک الفرج
بی بهارِ تو جهانِ ما زمستانی تر است
حالِ ما این روزها از قبل بارانی تر است
این شبِ یلدای غیبت کی به پایان می رسد
دل میانِ غصه های جمعه زندانی تر است
اللهم عجل لولیک الفرج
دارد غروب می شود و تو نیامدی
ساعت به تاخت می دود و تو نیامدی
ای آخرین سلاله ی زهرا بدونِ تو
عمرم تباه می رود و تو نیامدی
اللهم عجل لولیک الفرج
غافل از یاریم و تنها از رخش دم میزنیم
با گناهان روی دلها رنگِ ماتم میزنیم
باز هم تنگِ غروبِ جمعه ها دردِ تو را
با دو قطره اشک و آهِ سینه مرهم میزنیم
اللهم عجل لولیک الفرج
میشمارم هفته را در اشتیاقِ جمعه ها
میشوم زندانیِ غم در اتاقِ جمعه ها
باز هنگامِ غروب آتش می افتد در دلم
کی به پایان می رسد دردِ فراقِ جمعه ها
اللهم عجل لولیک الفرج