بغضی نشسته عمری در گوشه ی گلویم
غیر از تو درد دل را با که بگو بگویم
ای کاش زنده باشم وقتی که تو می آیی
هر لیله الرغائب این هست آرزویم
اللهم عجل لولیک الفرج
بغضی نشسته عمری در گوشه ی گلویم
غیر از تو درد دل را با که بگو بگویم
ای کاش زنده باشم وقتی که تو می آیی
هر لیله الرغائب این هست آرزویم
اللهم عجل لولیک الفرج
این گناهان آخرش هم کار دستم میدهد
صبح تا شب گریه و غم کار دستم میدهد
این گناهان و غم و گریه بماند،عاقبت
غصه ی هجران یارم کار دستم میدهد
اللهم عجل لولیک الفرج
در بند هوای نفس خود زنجیرم
با حسرت دیدار ِ رُخت می میرم
دستم به دلم نمی رسد تا از او
این حق ندیدن تو را پس گیرم
اللهم عجل لولیک الفرج
آلوده مکن چشم خودت را آدم
معصومیتی که بود از کف دادم
چشمی که شود لایق دیدارش نیست
حالا که به فکر دیدنش افتادم
اللهم عجل لولیک الفرج
هر سحر منتظر یار نباشم،چه کنم؟
من اگر در پی دلدار نباشم،چه کنم؟
گریه بر درد فراق تو نکردن سخت است
خون جگر از غمت ای یار نباشم،چه کنم؟
اللهم عجل لولیک الفرج