خجالت میکشم از این همه بی آبرویی ها
شدم گم بینِ تزویر و ریا و در دورویی ها
نمیدانم که تا کِی منتظر هستم گلِ زهرا
چه حسرت ها که پنهان گشته در بی آرزویی ها
اللهم عجل لولیک الفرج
خجالت میکشم از این همه بی آبرویی ها
شدم گم بینِ تزویر و ریا و در دورویی ها
نمیدانم که تا کِی منتظر هستم گلِ زهرا
چه حسرت ها که پنهان گشته در بی آرزویی ها
اللهم عجل لولیک الفرج
محترم کرده مرا در همه جا یادِ شما
من اسیرِ تو شدم پس شدم آزادِ شما
انقدر اسمِ تو را جار زدم هر جمعه
تا شد این سینه ویرانه ام آبادِ شما ...
اللهم عجل لولیک الفرج
باید که برایت ثمری داشته باشم
در حسرتِ تو چشمِ تری داشته باشم
باید بکَنَم از همه دل را گلِ زهرا
تا بینِ سرانِ تو سری داشته باشم
اللهم عجل لولیک الفرج
آسمان ابری است بارانی نمی بارد چرا؟
جمعه ها عید است با خود غصه ها دارد چرا؟
اینهمه خالی است جایت در جهان و هیچ چیز
کور و کر گشتم تو را یادم نمی آرد چرا؟
اللهم عجل لولیک الفرج
آنقدر گفتیم از تو، عشقت عالم گیر شد
شیشه ی عطرِ تو وا شد، بوی تو تکثیر شد
اشرفِ مخلوق، حیوان گشته و بل هم اضل
ظلمتِ دنیای ما محتاجِ تو خورشید شد
اللهم عجل لولیک الفرج