خودم خجل شده ام از بدیِ اعمالم
گذشت ماه ِ خدا و عوض نشد حالم
خدا کند شبِ قدری نوشته باشی تو
که دیدنِ رخِ تو گشته رزقِ امسالم
اللهم عجل لولیک الفرج
خودم خجل شده ام از بدیِ اعمالم
گذشت ماه ِ خدا و عوض نشد حالم
خدا کند شبِ قدری نوشته باشی تو
که دیدنِ رخِ تو گشته رزقِ امسالم
اللهم عجل لولیک الفرج
شبِ قدرِ من گذشت ُ منمُ گناه و زشتی
توبه های باد برده، چه شبی؟، چه سرنوشتی؟
شبِ قدر هست دستت،قلمِ قضا و قدرم
من بدم ولی برایم، خوبی از کَرَم نوشتی
اللهم عجل لولیک الفرج
ای زاده ی کریم، کَرَم کن به این گدا
باشی کریم، هستِ دو عالم،ببین گدا
این نامه را صبا برساند به دستِ تو
جمعه،غروب،آمدنت، ... ، گدا
اللهم عجل لولیک الفرج
عمری ست که مسکینِ تو شرمنده ی توست
شد جمعه دلم دوباره آکنده ی توست
بسته به رضای تو نمازم آقا
تایید ِ قبولِ روزه ام خنده ی توست
اللهم عجل لولیک الفرج
هنگامِ سحر دعا،دعای فرج است
در سر دمِ افطار هوای فرج است
فرموده به ما حضرتِ مهدی چاره
بر مشکلتان دعا برای فرج است
اللهم عجل لولیک الفرج